حسین صفا
چهارشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۹، ۰۱:۲۷ ب.ظ
در توبه نامه ها بنویسیدم
من لیقه ی زبان شما هستم
سگ های بی محله بلیسیدم
من توله استخوان شما هستم
من کاسه ی دهان خودم را با
خوشبوترین لغات می آمیزم
چون رختِ چرکِ توی لگن اما
فحشم که در دهان شما هستم
اینجا در انزوای جهان، چیزی
شکلِ ستاره ایست که می سوزد
آیا قرار نیست ببینیدم ؟!
من نیز در میان شما هستم!
من چیستم برادر کمرنگِ
سلول های خون شما مردم
من کیستم شمای شما مردم
من جمع مهربان شما هستم...
با خنده های کوچک و معلولم
در فقر مثل مورچه می لولم
هم دستبوسِ لقمه ای از نانم
هم شوربای نان شما هستم
من استکانْ شکسته ی تنهایِ
روز خمار بودنتان بودم
بعد از شرابخواریتان هم نیز
لِردی در استکان شما هستم
آری جهان جهنم غمگینی ست
بی هم قفس شدن غم غمگینی ست
چون از شما هزااااار جهان دورم
غمگین تر از جهان شما هستم
اندوه تان به شکلِ جفاهاتان
طوری عبور می کند از من که
حس می کنم شما شب بارانی
من نیز ناودان شما هستم
گنجشک های ساده ی خوشحالی!
من با هوای آبی و نمناکم
با ارتفاع روشن و غمناکم
عمری ست آسمان شما هستم
پایان شاهنامه ی ناخوش، من
خاکستر غرور سیاوُش، من
من سربه دار و سوخته پر، گویا
من نیز قهرمان شما هستم
حسین صفا
۹۹/۰۱/۲۷
حسین صفا با چاووشی مشهور شد اگر نه شعرهاش خیلی بر سر زبانها نبود ...البته نظر منه