خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

چمدان دست گرفتم که بگویی نروم؛ تو چرا سنگ شدی راه نشانم دادی؟؟؟؟

طرف دلتنگ همیشه ما بودیم...ایلهان برک

گفتم به خویش، دردِ مرا چاره می‌کند
پلکی نگاه بر منِ آواره می‌کند
از قاصدان سراغ گرفتم؛ گریستند!
گفتند: "نامه‌های تو را پاره می‌کند"
حسین دهلوی

زخم را پنهان کن حتی از خودت
جز نمک در مُشتِ دنیا هیچ نیست

که صبح می شود اما سحر نمی آید...

چهارشنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۹، ۰۴:۳۹ ب.ظ

خبر رسیده که از من خبر نمی‌آید
به من به جز نرسیدن هنر نمی‌آید
دوباره هق‌هقِ بارانِ غم گرفته دلم
از این ترانه به جز دردسر نمی‌آید
چقدر عاشق این سینه‌اند، هر که رسید
بدون ضربه‌ی تیر و تبر نمی‌آید
مبند بر سر بازویم آه تهمینه!
که جز به کشتن من بی‌پدر نمی‌آید
نه حالِ معجزه‌ای و نه نوشدارویی
که صبح می‌شود اما سحر نمی‌آید
محمد بحرینی‌فرد

@m_bahreini_fard

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۹/۰۱/۱۳
معصو مه

نظرات  (۱)

شعری ازش نخوندم تا حالا...

پاسخ:
جذب نوشته شدم. به نویسنده دقت نکردم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی