خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

چمدان دست گرفتم که بگویی نروم؛ تو چرا سنگ شدی راه نشانم دادی؟؟؟؟

طرف دلتنگ همیشه ما بودیم...ایلهان برک

گفتم به خویش، دردِ مرا چاره می‌کند
پلکی نگاه بر منِ آواره می‌کند
از قاصدان سراغ گرفتم؛ گریستند!
گفتند: "نامه‌های تو را پاره می‌کند"
حسین دهلوی

زخم را پنهان کن حتی از خودت
جز نمک در مُشتِ دنیا هیچ نیست

بین تنهایی و تو باید یکی را برگزید...

پنجشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۹، ۰۷:۴۵ ب.ظ

سِرِ پیوستن به تو از خود بریدن بود و بس

شاه‌بیت وصل گاهی لب گزیدن بود و بس

سهم ما از بارش باران زیبای بهار

گاه‌گاهی رعدِ برقی را شنیدن بود و بس

پاسخ من در جواب سردمهری‌های تو

گاه روی طعنه‌هایت خط‌کشیدن بود و بس

بین تنهایی و تو باید یکی را برگزید

اشتباه آینه خود را ندیدن بود و بس

راز دیدار تو در دل‌کندن از دیدار بود

گرچه دل همواره دنبال رسیدن بود و بس

عشق حتی در مقام حرف هم دیوانگی‌ست

حاصل این حرف تنها دل بریدن بود و بس

محمدحسن جمشیدی

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۹/۰۱/۲۱
معصو مه

نظرات  (۲)

گاهی به وصال نرسیدن در عین تلخی لذت داره..

پاسخ:
گاهی سرآغاز جداییهاست.
۲۱ دی ۹۹ ، ۰۴:۲۹ سیروان REGA
ای بابا کجای نرسیدن به وصال لذته . تمامش تلخیه و حسرت .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی