خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

چمدان دست گرفتم که بگویی نروم؛ تو چرا سنگ شدی راه نشانم دادی؟؟؟؟

طرف دلتنگ همیشه ما بودیم...ایلهان برک

گفتم به خویش، دردِ مرا چاره می‌کند
پلکی نگاه بر منِ آواره می‌کند
از قاصدان سراغ گرفتم؛ گریستند!
گفتند: "نامه‌های تو را پاره می‌کند"
حسین دهلوی

زخم را پنهان کن حتی از خودت
جز نمک در مُشتِ دنیا هیچ نیست

دارم زبانی سرخ، لحنش سبزواری است
دارم تنی بی‌سر، تبارش بختیاری است

دستی، که باغ پینه روییده‌ست در آن
چشمی، که شب‌ها گرم کار نقره‌کاری است...

این است راز شادیِ همراه گریه
لبخند گل، مرهون باران بهاری است

در جنگِ بی‌دردی، دلِ بی‌اشک و لبخند
از هر سلاح سرد و گرم انگار عاری است

این قلب دردش درد عادی نیست، آری...
قلب من از غم‌های بی‌ارزش فراری است

با نام آزادی، اسیر عادت عشق؟!
معتادِ غم بودن کجایش اختیاری است؟

گفتی «به نام عشق، دست از عقل بردار»
انگار این‌جا رومِ عصر برده‌داری است!

باشد! دل من سنگِ سرد و سخت... اما
بشکن ببین در رگ‌رگش فیروزه جاری است

من کاشف اعماق اقیانوس عشقم
با اهل درد آری، قرارم بی‌قراری است
یونس خرسند

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۹/۰۱/۲۳
معصو مه

نظرات  (۱)

چقدر شروع قشنگی داره ...

پاسخ:
از توجهت‌ممنونم مهربانو!
❤❤❤

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی