خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

چمدان دست گرفتم که بگویی نروم؛ تو چرا سنگ شدی راه نشانم دادی؟؟؟؟

طرف دلتنگ همیشه ما بودیم...ایلهان برک

گفتم به خویش، دردِ مرا چاره می‌کند
پلکی نگاه بر منِ آواره می‌کند
از قاصدان سراغ گرفتم؛ گریستند!
گفتند: "نامه‌های تو را پاره می‌کند"
حسین دهلوی

زخم را پنهان کن حتی از خودت
جز نمک در مُشتِ دنیا هیچ نیست

شمعی به اشتیاق تو بیدار مانده است...

جمعه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۹، ۰۸:۰۰ ق.ظ

دارایی اش سری است که بر دار مانده است
مردی که پیش دوست بدهکار مانده است

سرگشته است و راه به بیرون نمی برد
در خویش مثل نقطه ی پرگار مانده است

هم رفتن اش خطاست و هم بازگشتن اش
چون ارّه در گلوی سپیدار مانده است

از تیغ آبدیده و باریک بین دوست
سرها به باد رفته و دستار مانده است

از تنگنای سینه ی خود آه می کشد
گنجی که زیر سلطه ی آوار مانده است:

آه! ای نسیم صبح برآورده کن مرا
شمعی به اشتیاق تو بیدار مانده است...

علیرضا بدیع

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۹/۰۱/۲۹
معصو مه

نظرات  (۱)

به به ...

پاسخ:
قربانت

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی