خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

چمدان دست گرفتم که بگویی نروم؛ تو چرا سنگ شدی راه نشانم دادی؟؟؟؟

طرف دلتنگ همیشه ما بودیم...ایلهان برک

گفتم به خویش، دردِ مرا چاره می‌کند
پلکی نگاه بر منِ آواره می‌کند
از قاصدان سراغ گرفتم؛ گریستند!
گفتند: "نامه‌های تو را پاره می‌کند"
حسین دهلوی

زخم را پنهان کن حتی از خودت
جز نمک در مُشتِ دنیا هیچ نیست

آخرش مرگ فقط با خبرم خواهد کرد...

سه شنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۲:۵۵ ب.ظ

آخرش درد دلم کور و کَرَم خواهد کرد
اشک آغشته به خون،خون جگرم خواهد کرد
چشم در چشم، صدایت، نفست، آغوشت
فکر این حادثه ها، در به دَرَم خواهد کرد
یاد تو در دل من مثل همان خمره ی می
هرچه می کهنه شود،مست ترم خواهد کرد
اگر این فاصله ها کم نشود می دانم
تبِ گیرایِ غمت، جان به سرم خواهد کرد
آنقَدَر مست توام بی خبر از دنیایم
آخرش مرگ فقط با خبرم خواهد کرد
جلال جاوند

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۹/۰۲/۰۲
معصو مه

نظرات  (۱)

یاد تو در دل من مثل همان خمره ی می
هرچه می کهنه شود،مست ترم خواهد کرد...

 

 

پاسخ:
درشکه ای می خواهم سیاه
که یاد تو را با خود ببرد
یا نه...
نه!
یاد تو باشد
مرا با خود ببرد
کیکاووس یاکیده

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی