خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

چمدان دست گرفتم که بگویی نروم؛ تو چرا سنگ شدی راه نشانم دادی؟؟؟؟

طرف دلتنگ همیشه ما بودیم...ایلهان برک

گفتم به خویش، دردِ مرا چاره می‌کند
پلکی نگاه بر منِ آواره می‌کند
از قاصدان سراغ گرفتم؛ گریستند!
گفتند: "نامه‌های تو را پاره می‌کند"
حسین دهلوی

زخم را پنهان کن حتی از خودت
جز نمک در مُشتِ دنیا هیچ نیست

ندارم ترسی از مردن، برایم مرگ آزادیست...

شنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۲:۱۷ ب.ظ

من از این عابران کوچه و بازار می ترسم

از این ابلیسهای درنقاب یار می ترسم

در این شهر آنقدر از پشت خنجرخورده ام خاتون

که حتی از تو از من، از در و دیوار می ترسم

به هرکس دل سپردم جای یاری زخم کینم زد

چه داری زندگی دست ازسرم بردار.. می ترسم

به جرم از تو گفتن سایه ام درخاک و خون غلطید

و تنها ماندم اینجا بین این اغیار.. می ترسم

ندارم ترسی از مردن، برایم مرگ آزادیست

من ازاین زنده بودنهای خفت بار می ترسم

تو میدانی کسی حرف مرا اینجا نمی فهمد

همه خوابند در این شهر و من بیدار می ترسم

نه جای ماندنی مانده نه پای رفتنی زین شهر

اسیرم مثل مرغی خسته در رگبار می ترسم

شبی بی شبهه میرقصد، اسیر دست بادی سرخ

تن بی جان من بر ریسمان دار.. می ترسم

جوادشیرعلیزاده

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۹/۰۲/۲۰
معصو مه

نظرات  (۱)

"نه جای ماندنی مانده نه پای رفتنی زین شهر"

این استیصال هم وسط اون ترس زخم بدیه...

پاسخ:
افکار و احوال بلبشو...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی