خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

چمدان دست گرفتم که بگویی نروم؛ تو چرا سنگ شدی راه نشانم دادی؟؟؟؟

طرف دلتنگ همیشه ما بودیم...ایلهان برک

گفتم به خویش، دردِ مرا چاره می‌کند
پلکی نگاه بر منِ آواره می‌کند
از قاصدان سراغ گرفتم؛ گریستند!
گفتند: "نامه‌های تو را پاره می‌کند"
حسین دهلوی

زخم را پنهان کن حتی از خودت
جز نمک در مُشتِ دنیا هیچ نیست

اگر خنجر شدی تنها به قلب من اصابت کن ...

يكشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۹، ۱۰:۳۷ ب.ظ

مرا از دست این شهر پر از دیوار راحت کن

بیا و این دعای غیرممکن را اجابت کن

دلم پوسید از بس کوه دیدم دور این خانه

تو که همسایه‌ی نوری، کمی از نور صحبت کن

اگر طوفان شدی تنها به فکر خانه‌ی من باش

اگر خنجر شدی تنها به قلب من اصابت کن

تمام واژه‌ها را در پر قو پرورش دادم

بیا و لابه‌لای شعرهایم استراحت کن

دلی که بشکند بی‌شک خدا را در خودش دارد

اگر روزی سراغم آمدی غسل زیارت کن

میان شهر من با شهر تو راهی‌ست طولانی

اگر دستت رسید از دور هم با من رفاقت کن

حسین طاهری

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۹/۰۶/۰۹
معصو مه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی