از غم گریز نیست که غم سرنوشت ماست...
يكشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۹، ۰۲:۳۳ ق.ظ
پنداشتیم خنده و شادی سرشت ماست
اما فقط غم است که در سرنوشت ماست
ما را درون مزرع رنج آفریدهاند
اندوه ابر تیره و غم بذر کشت ماست
امّید چیست؟ صبح بعیدیست بیطلوع
شادی کجاست؟ گمشدهای در بهشت ماست!
زیر کدام سقف بخوانم شکایتی
از بخت باژگونه که در خاک و خشت ماست
خورشید می که مشرق ساغر چشیدهاست
پنهان ز چشم طالع زیبا و زشت ماست
ای صبح بینشانه! به شبهای ما بگو
از غم گریز نیست که غم سرنوشت ماست
جویا معروفی
۹۹/۰۶/۳۰
ببین نادر خان چی میگه:
http://bayanbox.ir/view/6465128781402119069/IMG-20200914-170249-795.jpg