ایوان خسرو
هر چند هم دلخون باشیم از دار و دیار اجدادی؛
هر چند هم تجریبه کنیم که در "اینجا نمی بینی که می دوند و نمی رسند؟!"؛
هر چند هم در ذهن نقش کنیم که: "دل به جایی ببند که به نام آدمت می خوانند.. دیار مادری آنجاست که تو فرزندش باشی؛ نه هر جا که پـَسـَت انداخته این دایه هزار پدر..."؛
اما باز هم با هر گفتار و نوشتار و نای و نوایی درباره وطن قطره های خون و اشک به جوش و خروش و طرب و رقص درمی آیند که اینجا وطن من است.
اینچنین است که وقتی قلم توانمندی گوشه ای از تاریخ و تکه ای از بهشت روی زمین را بدین شیوایی نقش می زند گذشتن از آن به سادگی ناسپاسی است.
هنر و توان و تکنولوژی ندارم. اما به پاسداشت وطنم و به تقدیس این قلم توانمند شما را به خوانش این متن و گوش دادن به این اثر دعوت می کنم.
لازم به ذکره که فایل خامه و خب طبیعیه که نویزهای اضافی و تپق های ناخواسته ای داره که امیدوارم نادیده بگیرید.
نوشتار تمام و کمال است. پس لطفا کاستی های گفتارم را به بزرگواری خودتون ببخشید.
لینک پست در وبلاگ اصلی این متن
+برای عبارت های داخل گیومه ها حق انتشار محفوظ و کپی برداری از آنها ممنوع است.
یک کلام: عالی! و تمام!
ممنونم از محبت و لطف پرمهرت به این حقیر :)
ضمناً خسته نباشی، خدا قوت، هیچکس ندونه من خیلی خوب میدونم که چقدر زحمت کشیدی و تلاش کردی، دمت گرم ^_^
ضمناً لینک پستت رو هم به داخل متن اضافه کردم :)