رویا...
دوشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۹، ۰۱:۰۷ ب.ظ
بی هیچ نام میآیی
اما تمام نامهای جهان باتوست
وقت ِ غروب،
نامت دلتنگیست
وقتی شبانه چون روحی عریان میآیی،
نام تو وسوسه است
زیر ِ درخت سیب،
نامت حوّاست
و چون به ناگزیر
با اولین نفس که سَحَر میزند میگریزی،
نام گریزناکت،
رویاست…
حسین منزوی
--- بازم بستن که کنج خلوتمونو نابود کنن.
۹۹/۰۹/۰۳
لب باز کن ،آهی بکش ،با این گسل امروز
آوار کن در قلب من بم های عالم را