شب آنقدر سنگین است که حتی گلوله هم از آن عبور نمی کند...
دوشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۰۶ ق.ظ
من شب بودم، تو ماه تنهایی من
تنهایی تو، پناه تنهایی من
صبحی شدی و سپید پاشیده شدی
بر دیوار سیاه تنهایی من
بیژن ارژن
۹۹/۰۹/۱۰
من شب بودم، تو ماه تنهایی من
تنهایی تو، پناه تنهایی من
صبحی شدی و سپید پاشیده شدی
بر دیوار سیاه تنهایی من
بیژن ارژن
خیلی قشنگ بود :))
عنوانش رو خیلی دوست داشتم
در این شب سیه که فرو مرده شمع ماه
ای مه! چراغ کلبه من باش ساعتی...
به به به رهی معیری با این بیتش عزیز جانم ...
بوس و قلب و گل و برگهای پاییزی ...
روی «تنهایی تو، پناه تنهایی من» گیر کردم؛ یه حال عجیبی داره، خیلی خاص...