خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

چمدان دست گرفتم که بگویی نروم؛ تو چرا سنگ شدی راه نشانم دادی؟؟؟؟

طرف دلتنگ همیشه ما بودیم...ایلهان برک

گفتم به خویش، دردِ مرا چاره می‌کند
پلکی نگاه بر منِ آواره می‌کند
از قاصدان سراغ گرفتم؛ گریستند!
گفتند: "نامه‌های تو را پاره می‌کند"
حسین دهلوی

زخم را پنهان کن حتی از خودت
جز نمک در مُشتِ دنیا هیچ نیست

همان کسی که سکوت مرا نشانه گرفت
همین که حرف دلم شد، فقط بهانه گرفت

چه حکمتی‌ست که غم رو به هر طرف انداخت
بدون هیچ درنگی مرا نشانه گرفت؟

هزار مرتبه از خود به طعنه پرسیدم
چه شد که شعله عشق چنین زبانه گرفت؟

هنوز خون به دلم از گسی که با لبخند
نشست و اشک مرا چو انار دانه گرفت

به جای دوست که یک عمر در خیالم بود
چه تلخ دست مرا مرگ عاشقانه گرفت

محمدحسن جمشیدی

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۰/۰۹/۱۱
معصو مه

نظرات  (۲)

۱۱ آذر ۰۰ ، ۱۵:۳۰ یاسی ترین

😍😍😍😍

پاسخ:
😘😘😘😘😘😘

صبح را با غزل چشم تو مینوشم و باز
مثل هر روز  تو در مطلع شعرم هستی...❤💋❤

پاسخ:
💞💞💞💋💋💋

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی