من که بایست بمیرم چه بیایی چه نیایی
يكشنبه, ۱۷ بهمن ۱۴۰۰، ۱۲:۰۸ ب.ظ
آنقدر
آنقدر
چشم به راه گذاشتیام
که وابستهاش شدم
انتظارِ تو را
آمدی
پس از زمانهای بسیار
دوستتر میدارم از تو اما
دلتنگیِ تو را
عزیز نسین
مترجم : پوریا اشتری
۰۰/۱۱/۱۷
میخواستم حرفی بزنم تا بفهمد چقدر دلتنگش هستم؛ دستپاچه و ناشیانه گفتم: دلم خیلی برات درد گرفته. و گوشی تلفن را قطع کردم. چطور میشود دل آدم برای یکی درد بگیرد؟ حالا بعد از سالها که به آن حرف خودم فکر میکنم میبینم این صادقانهترین جملهای است که میتوانستم به او بگویم، بعضی لحظات انسان از درد دلتنگی قلبش مچاله میشود و تیر میکشد....