خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

چمدان دست گرفتم که بگویی نروم؛ تو چرا سنگ شدی راه نشانم دادی؟؟؟؟

طرف دلتنگ همیشه ما بودیم...ایلهان برک

گفتم به خویش، دردِ مرا چاره می‌کند
پلکی نگاه بر منِ آواره می‌کند
از قاصدان سراغ گرفتم؛ گریستند!
گفتند: "نامه‌های تو را پاره می‌کند"
حسین دهلوی

زخم را پنهان کن حتی از خودت
جز نمک در مُشتِ دنیا هیچ نیست

آدمی

چهارشنبه, ۱۷ فروردين ۱۴۰۱، ۰۱:۴۰ ب.ظ

آدمی به مرور آرام می‌گیرد، بزرگ می شود، بالغ می‌شود و پای اشتباهاتش می ‌ایستد،
آنها را به گردن دیگران نمی‌اندازد و دنبال مقصر نمی‌گردد؛
گذشته‌اش را قبول می کند، نادیده‌اش نمی‌گیرد و اجازه می‌دهد هر چیزی که بوده در همان گذشته بماند.
آدمی از یک جایی به بعد می ‌فهمد که از حالا باید آینده‌ اش را از نو بسازد اما به نوعی دیگر
می‌فهمد که زندگی یک موهبت است،
یک غنیمت است، یک نعمت است و نباید آن را فدای آدم‌های بی مقدار کرد.
اصلا از یک جایی به بعد
حال آدم، خودش خوب می‌شود ...

محمود دولت آبادی

برشی از کتاب "جای خالی سلوچ"

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱/۰۱/۱۷
معصو مه

نظرات  (۴)

👌👌👌😍😍😍

پاسخ:
💋💋💋

👌👌👌❤❤❤

پاسخ:
💋💋💋

اصلا از یک جایی به بعد حال آدم، خودش خوب میشود...

از کجا دقیقا؟ خیلی منتظر اون لحظه‌م:)

پاسخ:
:)
۱۹ فروردين ۰۱ ، ۱۰:۵۴ مترسک ‌‌‌‌‌

و وای به حال اونایی که تا وقتی زندن نمی‌فهمن!

پاسخ:
آدم بالاخره یه جایی متوجه میشه. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی