خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

چمدان دست گرفتم که بگویی نروم؛ تو چرا سنگ شدی راه نشانم دادی؟؟؟؟

طرف دلتنگ همیشه ما بودیم...ایلهان برک

گفتم به خویش، دردِ مرا چاره می‌کند
پلکی نگاه بر منِ آواره می‌کند
از قاصدان سراغ گرفتم؛ گریستند!
گفتند: "نامه‌های تو را پاره می‌کند"
حسین دهلوی

زخم را پنهان کن حتی از خودت
جز نمک در مُشتِ دنیا هیچ نیست

دوستم دارد؟ ندارد؟

دوشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۴:۵۴ ق.ظ

آسمان را تنگ دیدم
در خودم پرواز کردم 
اولش پایان گرفتم
آخرش آغاز کردم 
خیر بود آن شرّ ِ مَُطلق
استخاره باز کردم 
دوستم دارد ؟ ندارد ؟
دوستم دارد ؟ ندارد ؟

سینه ی منصور پس زد
فهم  ِ شطحـیـّـات ما را 
هیچ کس نشناخت  آخر
قاضی حاجات  ما را 
بعد ِ عمری عشق بازی
ذکر تسبیحات  ِ  ما را  !!
دوستم دارد ؟ ندارد ؟
دوستم دارد ؟ ندارد ؟

بر سر مردی ندیدم
سایه ی امّیدی از او 
مو به مو بنویس ای باد 
هرچه را که دیدی از او 
آه ای باد  ِ موافق 
کاش می پرسیدی از او 
دوستم دارد ؟ ندارد ؟
دوستم دارد ؟ ندارد ؟

مثل جنگل ها بخشکم
مثل هیزم ها  بسوزم 
ناز شستش نوش جانش
هر چه آورده به روزم 
هر که می داند بگوید
من نمی دانم هنوزم 
دوستم دارد ؟ ندارد ؟
دوستم دارد ؟ ندارد ؟

غیر پژمردن چه دارد
غنچه ی لب را شکفتن
دوری  ِ بیدار خوش تر
از کنار یار خفتن  
او به تخت افتاده بی من 
من به شطحیّات  گفتن 
دوستم دارد... ندارد ...
دوستم دارد ... ندارد ...
 یاسر قنبرلو

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱/۰۲/۱۹
معصو مه

نظرات  (۴)

شبیه جرعه‌ای از قهوه‌ یخ‌ کرده می‌مانی
که بعد از سال‌ها ماسیده باشد توی فنجانی

همان‌قدر آشنا اما همان اندازه هم مبهم
که از فنجان تو نوشیده باشم فال پنهانی

تو را نوشیده‌ام فنجان به فنجان و نفهمیدم
که از فنجان چندم نقش فالم شد پریشانی

نمی‌خواهم بماسد قهوه‌ چشم‌ت ته شعری
که مدت‌هاست فال شاعر آن را نمی‌خوانی

تو فنجان نگاهت را پر از شیر و شکر کن تا
کمی شیرین شود این بیت تلخ و بغض طولانی

که می‌خواهم بنوشم کنج دنج کافه، فالم را
همان فالی که تو یک جرعه‌ یخ ‌کرده از آنی

پاسخ:
به به 
ممنون
چسبید

عااااالی👍👍

پاسخ:
ممنون از توجه شما 🌹❤

دوستم داشته باش/از رفتن بمان /دستت را به من بده/که درامتداد دستانت/بندری است برای آرامش ...

پاسخ:
❤❤❤
۰۲ خرداد ۰۱ ، ۰۸:۱۰ یک فرد عادی

از زخم ترک خورده و از درد کبودیم

کوهیم و تماشاگر رقصیدن رودیم

..

عالی بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی