خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

چمدان دست گرفتم که بگویی نروم؛ تو چرا سنگ شدی راه نشانم دادی؟؟؟؟

طرف دلتنگ همیشه ما بودیم...ایلهان برک

گفتم به خویش، دردِ مرا چاره می‌کند
پلکی نگاه بر منِ آواره می‌کند
از قاصدان سراغ گرفتم؛ گریستند!
گفتند: "نامه‌های تو را پاره می‌کند"
حسین دهلوی

زخم را پنهان کن حتی از خودت
جز نمک در مُشتِ دنیا هیچ نیست

عشق آنگونـه که میدانم و میـــدانی نیست...

دوشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۹، ۰۵:۲۴ ب.ظ

 


دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 26 ثانیه

 

 

شبیه دورترین شهر بعدِ اسکله ها
کسی نوشت ترا پشت خط فاصله ها
درخت های جهان میز و صندلی شده اند
کی از بهار خبر می دهند چلچله ها
نوشتی: عاشق «دِه چشمه»ام که در باران...
هوای تازه ی اسفند؛عطر سنبله ها
تو کی به آخر این قصه باز می گردی
که خوب خوب شود زخم این گله ها
چهار هفته به ویرانگری می اندیشم
شبیه مردن شهری به دست زلزله ها
مچاله می شوم و مثل نامه ای از بغض
مقدْر است بمیرم کنار باطله ها
نوشته اند که:_ هرگز تو بر نم
ی گردی

 

و زیر اشک فرو می روند اسکله ها.................................................

آزاده نیکویی

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۹/۱۰/۲۹
معصو مه

نظرات  (۶)

۲۹ دی ۹۹ ، ۱۹:۴۵ حامد سپهر

ماه من!

نشانی قلبت را هرگز از یاد نبرده ام
فرسنگ ها هم که دور باشی
هوایت که به سرم بزند
می نشانمت کنار رویا هایم
دست های دلواپسم را
قفل می کنم به بودنت..
"تو"

همان جان منی
که گاهی می رسی به لبهایم...

پاسخ:
چقدر عالی و لطیف بود.
۲۹ دی ۹۹ ، ۲۰:۱۲ هیـ ‌‌‌ـچ

حتی شک ندارم بلندترین کوه‌ها هم زیر بار این اشک، غرق میشن...

پاسخ:
آره والا. سنگینه خیلی...

پیرزنی شوم
آلزایمر بگیرم
زنگ بزنم
انگار
پسرم هستی
بگویم
چقدر
دلم
برایت تنگ است ...
 سارا محمدی اردهالی

آدمها حرف هایشان یادشان میرود،
نسبت هایشان با آدمها را از یاد میبرند
و جایگاهی که آدمها یک روزی توی قلبشان داشتند را فراموش میکنند...
آدمها یادشان میرود که روزی قول داده بودند نگذارند خم بیاید به ابرو های یک نفر...
یادشان میرود قرار بود بدوزند آسمان را به زمین که اشک ننشیند توی چشم
های همان یک نفر...
آدمها دوستت دارم هایشان را از یاد میبرند،
تا ابد ماندن هایشان را...
آدمها قول هایشان یادشان میرود،
و قرار هایشان را به دست فراموشی میسپارند...
نافِ آدمها را انگار با فراموشی بریده اند...
همه آدمها انگار یک آدمِ پیرِ آلزایمری درونِ خودشان دارند
وگرنه فراموشی کردنِ همه چیز به این راحتی،
کارِ هر کسی نیست ...

۲۹ دی ۹۹ ، ۲۱:۴۷ یاسی ترین

چه شعر قشنگی 😍😍😍😍

پاسخ:
:-)
*;*

.....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی