خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

چمدان دست گرفتم که بگویی نروم؛ تو چرا سنگ شدی راه نشانم دادی؟؟؟؟

طرف دلتنگ همیشه ما بودیم...ایلهان برک

گفتم به خویش، دردِ مرا چاره می‌کند
پلکی نگاه بر منِ آواره می‌کند
از قاصدان سراغ گرفتم؛ گریستند!
گفتند: "نامه‌های تو را پاره می‌کند"
حسین دهلوی

زخم را پنهان کن حتی از خودت
جز نمک در مُشتِ دنیا هیچ نیست

رویاطور

سه شنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۹، ۰۹:۲۷ ب.ظ

افروخت آتشی و خودش رویش آب ریخت

لبخند زد ... نشست و برایم شراب ریخت

از عشق گفت و گفت که باید در این سفر

سرمایه‌های دیگر خود را در آب ریخت

گفتم فلک به عشق نچرخیده است...گفت:

-لعنت به هرکه آب در این آسیاب ریخت!

گفتم که از حرارت جانت مرا بساز

آغوش باز کرد و به کامم مذاب ریخت

در ریختن همیشه حساب و کتاب داشت

آن شب ولی بدون حساب و کتاب ریخت

شب جرعه جرعه کم شد و ما بوسه بوسه مست

من هی سوال کردم و او هی جواب ریخت

گفتم شب وصال اگر بگذرد چه؟! ...گفت

- از ما گذشته است و... دوباره شراب ریخت

من خواستم دهان بگشایم به اعتراض

در بوسه های آخر خود قرص خواب ریخت

عبدالمهدی نوری

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۹/۱۱/۲۱
معصو مه

نظرات  (۳)

😑🙄

پاسخ:
🌹

خواستم تا ته این قصه بمانم که نشد

غزلی از ته دل با تو بخوانم که نشد

 

خواستم حادثه باشم، که بیفتم به دلت

لذت عشق به خونت بِدَوانم که نشد

 

خواستم اشک مرا پاک کنی در بغلت

تن در آغوش غریبت بِرَهانم که نشد

 

خواستم دست تو بر شانه‌ی من تکیه کند

و تو را مال دل خویش بدانم که نشد

 

خواستن نیست توانستن و من از ته دل

خواستم آتش عشقی بِنِشانم که نشد

 

پاسخ:
عالی بود. ممنون. 

😍😍😍

پاسخ:
💋💋💋

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی