خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

چمدان دست گرفتم که بگویی نروم؛ تو چرا سنگ شدی راه نشانم دادی؟؟؟؟

طرف دلتنگ همیشه ما بودیم...ایلهان برک

گفتم به خویش، دردِ مرا چاره می‌کند
پلکی نگاه بر منِ آواره می‌کند
از قاصدان سراغ گرفتم؛ گریستند!
گفتند: "نامه‌های تو را پاره می‌کند"
حسین دهلوی

زخم را پنهان کن حتی از خودت
جز نمک در مُشتِ دنیا هیچ نیست

در سکوت...

شنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۹، ۱۱:۲۹ ب.ظ

 

 

از تو سکوت مانده واز من صدای تو

چیزی بگو که من بنویسم بجای تو

حرفی که خالی ام کند از سال ها سکوت

حسی که باز پر کندم از هوای تو

این روزها عجیب دلم تنگ رفتن است

تا صبح راه می روم و پا به پای تو...

در خواب حرف میزنم و گریه می کنم

بیدار می کنند مرا دست های تو

هی شعر می نویسم و دلتنگ می شوم

حس می کنم کنارمی و آه جای تو ...

این شعر را رها کن و نشنیده ام بگیر

بگذار در سکوت بمیرم برای تو...!

 

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۹/۱۱/۲۵
معصو مه

نظرات  (۶)

من و دل بریدن از تو؟ چه محالِ خنده داری! ...

پاسخ:
تا روز مرگ حوصله دارم برای تو...

:)

فوق العاده

قلب

پاسخ:
سپاس

❤🌹

چقدر قشنگ ❤❤❤

پاسخ:
:) مرسی که سر میزنی
❤❤❤❤❤❤❤❤❤
۲۸ بهمن ۹۹ ، ۱۰:۵۰ هیـ ‌‌‌ـچ

در سکوت مُردَم برایش!

پاسخ:
:(

:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی