کمی نزدیک... خیلی خیلی دور....
پنجشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۹، ۰۹:۵۹ ق.ظ
۹۹/۱۱/۳۰
همهٔ اینا رو میدونیم که ما هیچی نیستیم ها ولی بازم فکر میکنیم خبریه!
شگفتانگیزه واقعا
ما هم که فراموشکار...
ما هیچی نیستیم... مثل یک یاخته از اندامی، زیست میکنیم و نهایتا ذرات وجودمان که نشات گرفته از همین کهکشانهاست به طبیعت خویش بازمیگردند. گویا فرصتی بما داده شد تا در قالب انسان بودن زیست کنیم. بعد آن در هر قالبی باشیم نه تمام ذرات وجودمان با هم است که زیست قبلی را به یاد آوریم نه آینده ای که شکل کامل زیستی را تضمین کند.
ما عین ذرات معلق به دست مادر طبیعت سرگردانیم و بر حسب تصادف به هم میخوریم و به خود غره میگردیم و از اینهمه نظم، تکیه میکنیم برخدایی که ناظم این نظم های ناشی از بی نظمی ست....
ولی چرا انسان بازم اینقدر مغروره!
تلنگرت عاااالی بود عزیز جانم 😘😘😘
در این هستی هیچ نیستم
ناله نکنم برای اتفاقات مختصر و غرور و تکبر را زیر پا له کنم ...آمین :)