دیگر کسی مانند من دنیا نمی آید...
مانند آن دم که نفس بالا نمی آید
ای عشق حالم بی هوایت جا نمی آید
انصاف در تو نیست،چون باران که بر دریا
می بارد اما در بیابان ها نمی آید
غم به وفور آری ولی در اغلب اوقات
شادی سراغ آدم تنها نمی آید
با اخم زیباتر به چشم خلق می آییم
خنده به سیمای عبوس ما نمی آید
من مثل آن شعرم که شاعر با مشقت گفت
اما به چشم هیچکس زیبا نمی آید
از خلقتم بی شک پشیمان است ،از این رو
دیگر کسی مانند من دنیا نمی آید
جواد منفرد
غمخوار من! به خانهی غمها خوش آمدی
با من به جمع مردم تنها خوش آمدی
بین جماعتی که مرا سنگ میزنند
میبینمت، برای تماشا خوش آمدی
راه نجات از شب گیسوی دوست نیست
ای من! به آخرین شب دنیا خوش آمدی
پایان ماجرای دل و عشق روشن است
ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی
با برف پیریام سخنی بیش از این نبود
منت گذاشتی به سر ما خوش آمدی
ای عشق، ای عزیز ترین میهمان عمر
دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی
“فاضل نظری”