به مناسبت روز معلم...
يكشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۴:۱۱ ب.ظ
خاطره بازی:
سال های دور این دوبیتی یه شعر عاشقانه بود، اما از وقتی که یه روز معلم برای یکی از استادام نوشتم دیگه فقط به عشق همون استاد تکرارش کردم:
تبسم، تغزل، ترانه تو بودی
چراغی در این بی نشانه تو بودی
تماشا، تجرد، تفاهم، تباین
در این گور تلخ شبانه تو بودی
...
اصل قضیه:
« زندگی » و « زمان » معلم های
شگفت انگیزی هستند....
« زندگی » به ما می آموزد از
« زمان» درست استفاده کنیم....
و « زمان » به ما ارزش ،
« زندگی » را می آموزد...
شاید فراموش کنیم معلم هامون چی بهمون گفتن، اما فراموش نمی کنیم چه احساساتی رو در ما برانگیختن. معلم ها می تونستن تکه های گچ رو با مسائل سخت ترکیب کنن و تغییراتی رو که باید در ما ایجاد کنن. نمیدونم الان هم سیستم های آموزشی چنین قدرتی دارن یا نه. ولی امیدوارم که داشته باشن. لیست مخاطبانمون رو چک کنیم و این روز رو به اساتید و معلم ها تبریک بگیم حتی اگر خیلی وقته تماسی باهاشون نداشتیم.
اگر معلم هستید، روزتون مبارک. :)
۰۰/۰۲/۱۲
«معلم»ها انسانها به دو گونه معلم نیاز دارند: معلمهای کاهنده و معلمهای افزاینده. کاهندگان، بیش از آنکه بیاموزانند، آموزشهای پیشین را میستُرند و میکَنند. آنان غلطها را نشان میدهند، بر خطاها انگشت میگذارند، جانهای انباری را سبکبار و رودخانۀ جامعه را لایروبی میکنند. سپس نوبت به افزایندگان میرسد که آموزههای نو بیاورند و اندیشههای بکر بیافرینند. بدون معلمهای کاهنده، از درۀ حماقت و بلاهت بیرون نمیآییم و بدون معلمهای افزاینده، به هیچ قلهای نمیرسیم. مُزد معلمهای کاهنده، خون دل است و بدنامی و اتهامات رنگارنگ و فقر و مرگ آهسته. این گروه از آموزگاران، نه جایی استخدام میشوند، نه جیره و مواجب دارند و نه حرمت و احترام. آنان، به جرم کاستن و کندن، آماج تیر ابلهان و شمشیر ابلهسواران و نیزۀ بلاهتپرستانند. هیچ روزی از سال، به نام ایشان نیست؛ اما آینده بر گردۀ زخمی آنان سوار است. رضا بابایی