جهان امن........
جمعه, ۲۹ مرداد ۱۴۰۰، ۰۵:۲۳ ب.ظ
بین دو آتشبار میآیی به آغوشم
تا سیف فَرغانی بخوانی باز در گوشم
یادم بیاری رونق بیداد کوتاه است
گرمم کنی با مخملی از بوسه بر دوشم
گیلاسها را پر کنی، مستم کنی، شاید
کابوسها کردند یک ساعت فراموشم
بیرون جهان دارد به پایان میرسد، اینجا-
من جرعههای آخرم را با تو مینوشم
با چکمه میکوبند بر در... صورتم را در
آغوشت از چشمان هیز جنگ میپوشم
آسودهخاطر باش، مرد! این شوکران کاری است
تا بگذرند از هال و مهمانخانه، بیهوشم!
در را به روی بادها واکن... جهان امن است!
حالا که من زن نه، اجاقی سرد و خاموشم...
هم رونق زمان شما نیز بگذرد (سیف فرغانی)
پانتهآ صفائی
۰۰/۰۵/۲۹
عالی🌸🌷