اگر...
دوشنبه, ۲۲ شهریور ۱۴۰۰، ۰۹:۵۸ ب.ظ
اگر میتوانستم سال دیگر ببینمت ماهها را میفشردم و گلوله میکردم و هر یک را در گنجهای مینهادم مبادا شمارشان را از دست بدهم. اگر فقط چند قرن تاخیر میکردی قرنها را بر سر انگشت میشمردم و از هم کم میکردم، تا آن که پنجهام به دورترین دیار فرو افتد. اگر یقین داشتم که هر گاه جان سپارم تو به من خواهی پیوست جانم را چون پوستی اضافی میکَندم و بیدرنگ ابدیت را میگُزیدم.
امیلی دیکنسون
۰۰/۰۶/۲۲
از زلزله و عشق خبر کس ندهد
وانگه خبر شوی که ویران شده ای ...
کانون زلزله اینجا نبود اما قشنگ لرزیدیم البته نه در حد بندری و عربی😁😁
فعلا پس لرزه ها به بالاتر از سی رسیده اما اکثرا زیر سه ریشتر بوده ...
ممنون عزیز جانم 💖🌺💖