راهم بسته است
چهارشنبه, ۱ تیر ۱۴۰۱، ۰۱:۲۰ ق.ظ
روزش این است و روزگارش این است
سالی که نکو بوَد بهارش این است!
مرهم نبوَد زمانه با ما، زخم است
دنیاست؛ عیار و اعتبارش این است
تیغ است و ز سینه تا جگر میدرّد
معذور بدار! تیغ کارش این است
پیچیده سکوت مردگان در گوشش
آرامش روحِ نابکارش این است
خون میچکد از زبان و دندانهایش
بُردهاست قرارت و قرارش این است
افتاده به ششدری و راهت بستهست
جان میبازی و او قمارش این است.
عاطفه طیه
۰۱/۰۴/۰۱
به کام دل نرسیدیم اگر در این دنیا /به این خوشیم که دنیای دیگری هم هست...