خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

چمدان دست گرفتم که بگویی نروم؛ تو چرا سنگ شدی راه نشانم دادی؟؟؟؟

طرف دلتنگ همیشه ما بودیم...ایلهان برک

گفتم به خویش، دردِ مرا چاره می‌کند
پلکی نگاه بر منِ آواره می‌کند
از قاصدان سراغ گرفتم؛ گریستند!
گفتند: "نامه‌های تو را پاره می‌کند"
حسین دهلوی

زخم را پنهان کن حتی از خودت
جز نمک در مُشتِ دنیا هیچ نیست

مسخ غزل

جمعه, ۲۷ مرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۵۲ ق.ظ

نشسته‌ای و نگاه تو خیره بر ماه است

همیشه دلخوری‌ات با سکوت همراه است

خدا کند که نبینم هوای تو ابریست

ببخش! طاقت این دل عجیب کوتاه است

همیشه دل نگران تو بوده‌ام، کم نیست

همیشه دل نگران ِ کسی که در راه است...

بتاز اسب خودت را ولی مراقب باش

که شرط ِ بردن بازی سلامت شاه است

نمی‌رسد کسی اصلا به قله‌ی عشقت

گناه پای دلم نیست! راه، بیراه است

به کوه ِ رفته به بادم‌، نسیم تو فهماند،

که کاه هرچه که باشد همیشه یک کاه است

ببند پای دلم را به عشق خود‌، این دل

شبیه حضرت چشم تو نیست! گمراه است

به بغض چشم تو این شعر، اقتدا کرده‌ست

که طاعت شب و روزش اقامه‌ی آه است

قصیده هرچه کند عشق را نمی‌فهمد

عجیب نیست که چشمان تو غزل خواه است

تو هستی و همه‌ی درد شعر من این جاست؛

که با وجود تو بغضم شکسته‌ی چاه است

رویا باقری

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲/۰۵/۲۷
معصو مه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی