خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

خاکستری رها در باد

...بیا شویم چو خاکستری رها در باد ... من و تو را برساند مگر نسیم به هم...

چمدان دست گرفتم که بگویی نروم؛ تو چرا سنگ شدی راه نشانم دادی؟؟؟؟

طرف دلتنگ همیشه ما بودیم...ایلهان برک

گفتم به خویش، دردِ مرا چاره می‌کند
پلکی نگاه بر منِ آواره می‌کند
از قاصدان سراغ گرفتم؛ گریستند!
گفتند: "نامه‌های تو را پاره می‌کند"
حسین دهلوی

زخم را پنهان کن حتی از خودت
جز نمک در مُشتِ دنیا هیچ نیست

تیر

پنجشنبه, ۲۰ مهر ۱۴۰۲، ۰۹:۱۴ ق.ظ

کاش پیرتر بودم

مثل ریشه ها

یا خیلی جوان تر

مثل شاخه ها

اینجا که من ایستاده ام

میانه است

فقط تبر می خورم.

مینو نصرالهی

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۲/۰۷/۲۰
معصو مه

نظرات  (۱)

چون از میان زخم‌هایمان نور عبور میکنه مجبور شدم درختی رو تصور کنم که بخاطر قوی بودنش تبر دست از سرش برمی‌داره و از جای کنده‌شده‌ی اون تبرها نور گذر میکنه و منظره زیبایی رو شکل میده.

پاسخ:
تو بزن تبر بزن
تا اونجایی که میگه
آخرین ضربه رو محکم تر بززززننننن
با صدای ابی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی